نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
2 دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم.
چکیده
در مجموعۀ مطالعات زبان فارسی، توجه به فرهنگهای لغت اهمیتی بهسزا دارد؛ زیرا مراجعه به فرهنگها و آشنایی با شیوۀ ارائه اطلاعاتی که این فرهنگها به خواننده میدهند، بویژه برای کسانی که فارسی، زبان دوم آنهاست، کار بهره گیری از زبان را آسان می کند. در ارزیابی فرهنگهای لغت، به عوامل بسیاری اشاره میشود که کارآمدی هر یک از آنها نقش بسیار مهمی در ارتقای فرهنگ و فرهنگنویسی دارد. یکی از این عوامل که از گذشته تا به امروز جزء مشکلات فرهنگنویسی به شمار میآید، «شیوة تلفّظِ واژگان» است.
در این مقاله به بررسی این معیار در برخی از مهمترین فرهنگهای زبان فارسی پرداخته ایم. با بررسی تطبیقی و تاریخی این عامل بنیادین، دریافتیم که فرهنگنویسان به دلیل پیبردن به عیوب و روشهای تلفّظ واژگانیِ «اعرابگذاری» و «هموزنی» تلاش میکردند تا ضمن یافتن راهحلی برای رفع نواقص روشهای مرسوم در شیوۀ تلفظ واژگانی، روشی را ابداع کنند که بتواند هرچه بهتر و دقیقتر، تلفّظ واژهها را آشکار سازد. بنابر همین مهم، آنها یا همزمان از دو روش اعرابگذاری و هموزنی استفاده کرده اند، یا در مواردی اندک دست به نوآوری زده اند. با این وجود، چندان نتوانسته اند همۀ عیوب شیوة تلفّظِ واژگان را رفع کنند. نویسندگان این مقاله، با نگاهی به این نهضت بزرگ فرهنگنویسی، توانستند با استفاده از روشهای موجود در تلفّظ واژگانیِ فرهنگهای زبان فارسی کهن، شیوۀ تلفّظی جدیدی را استخراج کنند که علاوه بر جامع بودن، بتواند جایگزینی مناسب بر شیوۀ «فونِتیک» باشد و فرهنگنویسان زبان فارسی را از روشهای بیگانه بینیاز گرداند.
کلیدواژهها